خودخواهی
بد کاری هنگام مرگ، ملکه ی دربان دوزخ را دید . ملکه گفت: "کافی است که فقط یک کار خوب کرده باشی تا همان یک کار تو را برهاند . خوب فکر کن ."
مرد به خاطر آورد که یک بار در جنگلی قدم می زد عنکبوتی سر راهش دیده بود و برای این که عنکبوت را لگد نکند راهش را کج کرده بود . ملکه لبخندی برآورد و در این هنگام تار عنکبوتی از آسمان نازل کرد تا به مرد اجازه ی صعود به بهشت را بدهد . بقیه ی محکومان نیز از تار استفاده کردند و شروع به بالا رفتن کردند .
اما مرد از ترس پاره شدن تار برگشت و آن ها را به پایین هل داد و در همان لحظه تار پاره شد ومرد به دوزخ بازگشت .
آن گاه شنید که ملکه می گوید :" شرم آور است که خودخواهی تو همان تنها خیر تو را به شر مبدل کرد . "
شماعظیم تر از آنی هستید که می اندیشید/ص106